راحله کسائی/کارشناسارشد جامعهشناسی-پایگاه خبری تحلیلی اقتصاد بازرگانی: رضایتمندی کودکان از محیط پیرامونشان موجب فقر فرهنگی، محیطی، اقتصادی و اجتماعی میشود که در روند رکود هوشی کودکان موثر است. تحقیقات بسیاری ثابت کرده که تجربیات سالهای اولیه زندگی، نه تنها عامل بسیار مهمی در رشد عمومی مهارتها است، بلکه رشد ارگانها و سیستم عصبی نیز کاملا به محرکهای مناسب در سالهای ابتدایی عمر بستگی دارد.
در گذشته همواره رویکردهای نظری در بررسی آرمانشهر کودکان، کودک را ابژه قرار داده و به نظریه بزرگسالان در صلاحدید رفاهی و شناخت نیازها و علایق کودکان، پرداخته شده است؛ بنابراین این پژوهش در راستای نادیده گرفتن دوران کودکی در علوم اجتماعی، عدم مشارکت، حق انتخاب و تصمیمگیری کودکان به عنوان شهروندانی کامل، با سوژه قرار دادن شخص کودک به عنوان کنشگرانی فعال بر طبق تئوری کریستین سن، به بررسی محتویات درونی این عزیزان بدون مداخله ی هر گونه واسطهای میپردازد.
در این مطالعه، از روش گراندد تئوری استفاده شده است، بدین ترتیب گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه مشارکتی انجام شده است. در واقع، با استفاده از این روش میتوان به محتویات ذهنی کودک از آن چه در شهر ایدهآل خود متصور است، پی برد. با این روش مصاحبه نامه و مفهومسازی تصاویری که کودکان از برون نمایههای ذهنی خود به تصویر کشیدهاند، مفهومهای استنتاج شده شامل: امنیت اجتماعی، روابط خانوادگی، حمایت از محیط زیست، ساختار کالبدی شهر، رفاه اجتماعی و اقتصادی، نظم اجتماعی، حقوق شهروندی، توزیع برابر قدرت و سرمایه است.
بهطورکلی یافتههای پژوهش نشان میدهد که عدم امنیت اجتماعی و ترس از محیط بیرون از خانه، موضوعی عمومی و فراگیر در میان تمامی کودکان مشارکت کننده است. نیاز مبرم کودک به حس امنیت در شهر آرمانیشان بسیار مشهود است. کودکان از فضاهای شهری آموختههایی دریافت میکنند که چه بسا ممکن است آنان را از نظر رفتاری بیش از آموزههای خانه و مدرسه متاثر سازد. بنابراین، امنیت فضای شهری به منظور رفت و آمد کودکان بسی مهم و قابل توجه است. معنا و مفهوم ایمن بودن تنها شامل ایمنی از نظر رفت و آمد، وسایل نقلیه یا برخورد با افراد نامناسب نمیشود، بلکه طیف وسیعی از آن را در بر میگیرد. به عنوان مثال ایمن بودن فضا از نظر بهداشتی و آلودگیهای صوتی و... اجزایی از برنامههای ایمنسازی فضاهای شهری است. کودکان، نیازمند محیطهایی هستند که آنان را مخاطب قرار دهد، به چالش وا دارد.
پس از ایجاد تصویر ذهنی کودک از تحقق آرمان امنیت شهری، اکثریت مشارکت کنندگان به فضایی شاد و سرگرمکننده در شهر اشاره میکنند که موجب روابطی دوستانه و توأم با احترام و بخشش است. رویدادها و سرگرمیهای خیابانی، جشنها و جشنوارهها، بازارها و ... منشا علاقه و جذابیت دائمی برای کودکان است. کودکان به مکانهای مختلفی که ترجیحا با یکدیگر مرتبط هستند، نیاز دارند. جایی که احساس در خانه بودن را داشته باشند. در عوض باید به رویدادهای داخل شهر مانند شعر خوانیها، دلقک بازیها و بازیهای توام با موسیقی برای کودکان اهمیت داد. در چنین موقعیتهایی است که کودکان در یک تجربه مشترک با خانوادهشان و افراد غریبه و آشنا پیوند پیدا میکنند.
علاوه بر آن کودکان توسعه پایدار محیط زیست شهر را از عوامل مهم شهرآرمانی خویش میدانند . قید و بندهای کودک در جهات مختلف قابل تفسیر است. یکی از این قیود بهویژه در شهرها، به عدم آزادی کودک در محیطی که باید رشد و نمو سالمی داشته باشد، باز میگردد. متاسفانه تراکم جمعیت، آلودگیهای محیطی و... بر شرایط زیست انسان تاثیر گذارده و موجبات گسستگی بین انسان با طبیعت شده است. کودکان بنابر شرایط خود و نداشتن اختیار در شرایط زیستشان بیشترین آسیبها را متحمل میشوند. نسل سالم آینده تنها از طریق کودکان سالم به وجود خواهد آمد.
یکی ازموارد عمده ولی فراموش شده در شهر تهران، به مساله روانشناسی شهر برای کودک باز میگردد. شهر باید برای کودک نوباوهای که سنین رشد خود را میگذراند، ویژگیهای روانی او را تشخیص دهد و بر وفق این ویژگیها خود را برای تربیت او آماده کند. محیط عمومی شهر تهران در ارتباط با کودک از چندین دیدگاه قابل توجه است. نخست، محیط شهر متشکل از مهاجرانی است که به صورت دائم یا موقت در آن به سکونت و رفت و آمد میپدازند. دومین مورد، عدم ایمنی کودک در فاصله بین خانه و مدرسه در فضای عمومی شهر است. خطرهایی مانند: تصادف، قرار گرفتن در مسیر افراد نادرست و... از جمله عواملی است که در شهر تهران کودکان را می آزارد.
برحسب دیدگاه روشنفکری، کودکان آزاد متولد میشوند و پیشاپیش از قوه ابتکار و پیش گامیهای مخصوص یک کاشف برخوردارند. اگر همانطور که روسو پیشنهاد داده و لیبرالیسم اواخر قرن بیستم ما نیز از آن حمایت کرده است، کودکان دارای ظرفیتها و تواناییهای ذاتی هستند، پس باید آنها را آزاد گذاشت تا بدون هیچ محدودیتی، هر کجا سفرشان آنها را با خود میبرد، بروند و باید روحیه پیش گامی آنها را نیز تشویق و تقویت کرد.
تعامل و تاثیر بین کودکان و بزرگسالان اصلی است که با تکیه بر آن روند اجتماعی شدن کودکان و بازپروری جامعهپذیری بزرگسالان برای زمان حال و آینده جامعه بسیار مهم و اساسی مینماید. اجتماعی شدن نوعی برنامهریزی فرهنگی نیست که کودک تاثیرات را به طور انفعالی جذب کند؛ بلکه حتی کودک خواستههایی دارد که بر رفتار کسانی که مسئول مراقبت از او هستند، تاثیر میگذارد. اجتماعیشدن نسلهای مختلف را به هم پیوند میدهد. تولد کودک زندگی کسانی را که مسئول پرورش او هستند، تغییر میدهد و در نهایت هیچ کودکی نمیتواند بدون تاثیر بزرگسالان دوران خود را بگذراند.
با این تفاسیر به این نتیجه میرسیم که آرمانشهر کودکان چهار تا شش سال تهرانی، شهری امن و فاقد خشونت است که دارای ساختاری مدرن و المانهای شهری رنگارنگ با امکانات رفاهی و تفریحی بسیار متراکم و قابل دسترس است. این شهر از هوایی پاکیزه و محیط زیستی سالم و زیبا برخوردار است که با وجود حیوانات گوناگون در شهر، مشارکت کودکان و قدرت ایشان مانع بینظمی و عدم ثبات در حفظ امنیت شهری و به خطر افتادن توسعه پایدار محیط زیست میشود.
انتهایپیام/