دیپلماسی اقتصادی وسیلهای برای تحقق قدرت ملی
دیپلماسی اقتصادی در دوران پس از جنگ سرد و گسترش فرایند جهانی شدن مطرح شد و امروزه به عنوان یکی از ابزارهای نوین، کارآمد و قدرتمند در فضای بین الملل در برابر دیپلماسی سنتی قرار گرفته است. اساس شکل گیری دیپلماسی اقتصادی مبتنی بر کاستیهای وجه سنتی برای تحقق اهداف سیاست گذاری و تامین منافع بازیگران دولتی و غیر دولتی عرصه بین الملل در چارچوب تعاملات فزاینده و چند وجهی اقتصاد جهانی است.
نظر سنجی:
بهگزارش پایگاه خبری تحلیلی اقتصاد بازرگانی؛ دیپلماسی اقتصادی در دوران پس از جنگ سرد و گسترش فرایند جهانی شدن مطرح شد و امروزه به عنوان یکی از ابزارهای نوین، کارآمد و قدرتمند در فضای بین الملل در برابر دیپلماسی سنتی قرار گرفته است. اساس شکل گیری دیپلماسی اقتصادی مبتنی بر کاستیهای وجه سنتی برای تحقق اهداف سیاست گذاری و تامین منافع بازیگران دولتی و غیر دولتی عرصه بین الملل در چارچوب تعاملات فزاینده و چند وجهی اقتصاد جهانی است.
دیپلماسی اقتصادی به موضوعات سیاست کلان اقتصادی میپردازد و به دنبال تامین اهداف و منافع توسعهای یک کشور است. مسایلی چون ثبات اقتصادی- امنیت غذایی- تامین مسکن- مبارزه با فقر- محیط زیست- بهداشت و سلامت- اشتغال آفرینی و سرمایه گذاری است.
به عبارتی میتوان گفت دیپلماسی اقتصادی فرآیندی است که کشورها خود را به جهان بیرون وصل میکنند تا منافع ملی خودشان را در زمینه فعالیتهای اقتصادی و تجاری به حداکثر برسانند که هدف اصلی آن کمک به توسعه اقتصاد ملی است. بخش خصوصی قدرتمند و اقتصاد آزاد از جمله مولفههای اصلی و ابتدایی هستند که قدرت ملی را نشان میدهند. برای دست یابی به این هدف مهم تنها میبایست درعرصه سیاست خارجی، رویکرد اقتصادی را در پیش گرفت. چرا که بر اساس تجارت جهانی لازمه آزاد سازی اقتصادی، داشتن روابط مسالمت آمیز بر پایه منافع با دیگر کشورهاست و این نوع رابطه با رویکرد امنیتی- سیاسی در سیاست خارجی بدست نمیآید.
اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه مختصری بر گذشته سیاست خارجه ایران داشته باشیم، بعد از انقلاب سال 1357 ایران همواره در چالش مستمر با نظام بینالملل و قدرتهای بزرگ بوده است و بجز برخی مقاطع کوتاه هیچ وقت دارای رویکرد و سیاست منسجم در دیپلماسی اقتصادی نبوده است. شاید ریشه یابی این مسئله در نگارش این یادداشت نگنجد اما به هر حال بحران بزرگی است که شاید اکنون برای تغیر نگرش و این رویکرد در سیاست خارجه دیر و دشوار شده باشد. کشوری که دغدغهی پیشرفت دارد باید تمامی ظرفیتهای خود در دیپلماسی را از جمله دیپلماسی شهری- گردشگری- اقتصادی- علمی- ورزشی و غیره را بکار گیرد و تنشهای خود را در عرصههای جهانی با دیگر کشورها به حداقل برساند. زیرا که پیوستگی در اجرای درست مولفههای فوق منجر به تقویت قدرت و هویت ملی میشود. خب پاسخ این پرسش که "آیا توانستهایم تاکنون در زمینههای یاد شده حتی متناسب با برنامههای بالا دستی موفق عمل کنیم؟"؛ مشخص است و نیازی به تحلیل و آنالیز ندارد. صرفا نقدی است که نیاز به توجیه دارد.
اگر برگردیم به موضوع اول باید اشاره شود که داشتن روابط اقتصادی با دیگر کشورها به معنی داشتن دیپلماسی اقتصادی نیست. بلکه دیپلماسی اقتصادی باید به صورت نظام مند و برنامه ریزی شده با مشارکت بخش خصوصی و با هدف تامین منافع ملی و افزایش قدرت کشور باشد.
برای درک بهتر نگاهی به یکی از کشورهای منطقه بیاندازیم. سیاست خارجی کشور امارات ابزاری است که هدف آن رسیدن به اهداف عالیه ملی و بیشترین رویکرد آن خدمت به اقتصاد است. هدف اقتصاد، ارائه بهترین کیفیت زندگی برای مردم در امارات محسوب میشود. این کشور در سال 2018 دومین اقتصاد بزرگ خاورمیانه با تولید ناخالص داخلی 414 میلیارد دلار بود. رویکرد امارات به دیپلماسی اقتصادی در قالب حضور فعال و نقش آفرینی در زنجیرههای جهانی ارزش قابل تبیین است. این کشور میکوشد به عنوان کانون منطقهای در غرب آسیا در زنجیرههای جهانی ارزش، ایفای نقش نماید و بیش از گذشته زمینههای لازم را برای حضور شرکتها و استارتاپها در این کشور از یک سو؛ و تبدیل شدن آن به دروازهای مطمن برای اتصال کشورهای خاورمیانه و غرب آسیا به اقتصاد جهانی از سویی دیگر فراهم آورد.
اینطور به نظر می رسد که هرچقدر ایران در دست یابی به رویای اسناد و برنامههایی مانند چشم اندازهایی 1404، موفق نبوده است، کشورهایی مانند امارات از خواب و کم کاری ایران بهترین استفاده را کردند و در دستیابی به سند افق 2030 خود برای تثبیت و تقویت قدرت ملی، گامهای روشن تر و منظم تری برداشته اند که برخی از آنها را بررسی می کنیم:
- شکل دهی به محیط کسب و کار باز، کارآمد و تنیده شده در اقتصاد جهانی؛
- طراحی سیاست مالی منسجم که در برابر چرخههای اقتصادی منعطف و تاب آور باشد؛
- شکل دهی به محیط منعطف باز برای بازارهای مالی و پولی به گونهای که تورم قابل مدیریت باشد؛
- بهبود بهره وری نیروی کار و توان مندسازی بازارهای مالی به گونه ای که قادر به تامین مالی بخش ها و پروژههای اقتصادی باشند؛
- تقویت موقعیت امارات به عنوان مرکز منطقهای و بینالمللی برای صادرات مجدد و افزایش مشارکت شرکتهای اماراتی در صاردات این کشور؛
با اینکه اقتصاد این کشور متکی به فروش نفت است، اما توانسته است با برنامههای جامع برای تنوع اقتصادی اتکای تولید ناخالص داخلی به نفت را کاهش دهند (با عواملی چون تجارت، هتل داری، گردشگری،فناوری اطلاعات، املاک و مستغلات، حمل و نقل و بیمه).
نکتهای که پرواضح است اینست که دیپلماسی اقتصادی با استفاده از موضوعات مزبور ابزاری است برای تقویت قدرت و برند ملی. از دیپلماسی اقتصادی می توان در راستای افزایش فرصتها در زمینه جذب سرمایههای خارجی، انتقال فناوری، صدور خدمات و گسترش تجارت خارجی، دسترسی به بازارهای جهانی و حفظ منافع خود در برابر چالشهای اقتصاد جهانی استفاده کرد.
امیرفؤاد محسنی
دانشجوی دکتری ارتباطات و
کارشناس دیپلماسی عمومی
انتهایپیام/